زندگينامه حيدر يغما
آثار و اشعار شاعران بر اساس سبک شعری ، متن ادبی و دل نوشته هاي خودم و ...

 بسیاری از اشعار وی نظرگاه شخصی وی به جهان است.در مدت شاعری اش وی را گاهی متهمّش میكردند كه شعرهای مهجور قدما را می‌دزدد و پس و پیش میكند و به اسم خودش می سراید. گاهی هم شعرهایش را می‌دزدیدند و بدون پس و پیش كردن به اسم خودشان  می خواندند.

یغما در بیستم دی ماه ۱۳۰۲ در بستر تهیدستی زاده شد، با نداری زندگی کرد و با نداری درگذشت. با این که میهن نیاکان یغما خور بود؛ در خردسالی پدر و مادرش به روستاهای دوروبر نیشابور کوچ کردند وبا تنگدستی می‌زیستند. یغما نیز در چنین خانواده‌ای، ناگزیر به کار سخت برای به دست آوردن روزی بود، تا جایی که از رفتن به آموزشگاه(مدرسه) بازماند و تا میانسالی از خواندن و نوشتن بی‌بهره بود.

یغما با این که خواندن و نوشتن نمی‌دانست ولی از دوران کودکی دلبستگی فراوانی به شعر و شعر گویی داشت. او شعرها و چکامه‌های (غزل و قصیده) شعرسرایانی همچون فردوسی و امیرارسلان نامدار را، که شب‌های بلند زمستان خوانده می‌شد، در کودکی شنیده بود و به خوبی بیاد داشت. وی در جوانی به شهر کوچ کرد و در ۳۰ سالگی همسر گرفت و یکی دو سال دیگر روخوانی قرآن و سپس فارسی را آموخت. او به انجمن‌های روخوانی قرآن می‌رفت ودر آن جا با ادب پیشگان و شعر شناسان آشنایی پیدا کرد. ادب پیشگان و شعر شناسان با شنیدن شعرهای او که برخاسته از ذوق او و پر از بیت‌های زیبا و پرمایه بود او را به شعر سرایی دلگرم کرده و در این راه راهنمایی‌اش نمودند.

او تا میانسالی سواد نداشت و پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن هم دست نوشته‌ای بسیار بد وپر از غلط‌های املایی داشت. پیشهٔ او در بیشتر دوران زندگی اش خشتمالی و بیل زدن بود و در سال‌های واپسین نیز به کشاورزی و کارگری اشتغال داشت. چون از وزن و قافیه چیزی نمی‌دانست شعرهایش ایرادهای بسیاری داشت. هر چند که شعرسرایان دانش‌آموخته هم از پاره‌ای از این ایرادها به دور نبوده‌اند.

وی شب دوم اسفند سال ۱۳۶۶ درگذشت. یغما درشادیاخ میان راه آرامگاه خیام و عطار به خاک سپرده شد و آرامگاهی در آنجا برای او ساختند.

آرامگاه شاعر خشتمال نیشابوری

آرامگاه حيدر يغما، نزديكي مجموعه خيام قرار گرفته است. داخل خيابان عرفان كه از بلوار خيام به سمت آرامگاه عطار مي رود، سمت چپ يك راه فرعي حدوداً 300 متري وجود دارد كه از طريق آن مي توانيد به آرامگاه حيدر يغما برسيد. «حيدر يغما» كه در نيشابور محبوبيت فراوان دارد، يك خشت مال ساده و درس نخوانده بود. دو نسل پيش از او خانواده اش از خود و بيابانك در كوير يزد به زيارت امام رضا (ع) آمدند و در بازگشت، درماندند. هر طايفه به گوشه اي رفت و خانوادة حيدر تا 30 سالگي نه با سواد بود و نه آدمي مهم، اما از اين تاريخ، يكباره به دلايل نامعلوم دگرگون شد و به خواندن روي آورد؛ آن چنان كه در رموز و دقايقي ادبي، تاريخ ادبيات و علوم ديني و قرآني تبحر يافت. او در حاشية جادة تهران خانه اي با دست خود از خشت ساخته بود و در آن زندگي مي كرد. خشت مي زد و شعر مي گفت و در قلب خراساني ها جا باز مي كرد. سرانجام در دوم اسفند ماه 1366 چشم از جهان فرو بست. بر مزار يغما آرامگاهي در خور مقامش ساخته اند و از اشعار اوست كه:

در طريقت عشق بازي تا به كي بايد دويد؟       تا به كي اميدواري؟ بر هدف بايد رسيد

هر دو گيتي در بهاي يك نگه بايد فروخت      نقد جان گر خواست بهر بوسه اي، بايد خريد

غرق خون به، بايد آن جسمي كه بايد خاك شد    بر فراز دار به، قدي كه مي بايد خميد

**************

اگر تمام جهانم به قصد جان خیزد / پی جدالم اگر چرخ بی‌امان خیز
من و رسالت سنگین و استواری پای / پی شكستن پایم گر آسمان خیزد
ز عزم راسخ من ذر‌‌ّه‌ای نخواهد كاست / اگر كه نان شبم از زباله‌دان خیزد
اگر سپهر نلرزد ز بانگ من، چه شگفت؟ / صدای نای من از حلق مردمان خیزد
نگه مكن كه ز پا اوفتاده‌ای افتاد / ستم‌كشیده چو افتاد، بعد از آن خیزد
نشسته‌ای تو به امید دیگران؟ یغما! / به پای خویش ز جا خیز تا جهان خیزد

**************




تاريخ : سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:, | 10:27 | نويسنده : زهره |